Panisaخود منPanisaخود من، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره
مادربزرگ خدا بيامرز مادرم در بهشتمادربزرگ خدا بيامرز مادرم در بهشت، تا این لحظه: 3 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
مامان مهنازمامان مهناز، تا این لحظه: 41 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
بابا مهديبابا مهدي، تا این لحظه: 41 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
شروع علاقه مندي به اشپزيشروع علاقه مندي به اشپزي، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
پدر بزرگ مادرم در بهـشتپدر بزرگ مادرم در بهـشت، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
شروع سنتورشروع سنتور، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره
شروع فلوتشروع فلوت، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
دوستی با هانیه و نازنیندوستی با هانیه و نازنین، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
رفتن به مدرسه ی جوانه هارفتن به مدرسه ی جوانه ها، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 3 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره
محرم سال٩٩محرم سال٩٩، تا این لحظه: 3 سال و 9 ماه سن داره
انتشارات داستان نوسيمانتشارات داستان نوسيم، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

دخـــــــتـــــــღـــــری بـــــا مــــــஐـــو های لـــخـــت

𖤛به وبلاگم خوش اومدی𖤛

سري دهم

جک گفت من اصلا اشپزی دوست ندارم و پدرم با فضا نوردی کاملا 

مخالف بود

رفتیم تو پدر جک باهامون سلام کرد ما هم همینطور 

هرکدام یه چی خوردیم جک گفت تام بیا بریم کلبه 

من گفتم بریم جک 

گفت  برنامه هفتگی این هفته چیه بگو بنویسم

رفتن به سیاره مغز

شنبه 

نوشتن فصل دوم کتاب

یکشنبه 

رفتن به فضا

دوشنبه

رفتن به فضا

سه شنبه

ادامه كتاب

چهارشنبه

ازاد

پنج شنبه

ازاد

جمعه

جك گفت پس اين هفته كلي كار داريم

همان لحظه خانم كالين معلم مدرسه كانا تقتق در زد 

جك درو باز كرد او نفس نفس ميزد جك گفتم سلام خانم كالين

چي شده خانم كالين گفت بچه هاامروز درس هوا و فضا دارن

ميشه  شما بياينو هم درياره منظومه شمشي و سياره ها هم درباره ي منظومه خاكستري و سياره ها

بگين جك گفت اما خانم كالين ما كلي كار داريم تازه همين الان ليست اين هفته رو نوشتم

تام گفت يه لحظه صبر كن خانم كالين حتما  سري هم به مدرسه كانا ميزنيم اگر يه درصد نشد

ديگه معذرت خواهي ميكنيم  اما يه ساعت ديگه مي اييم بالاخره رفتيم 

مدرسه ي شلوغي بود اما ان موقع ها كه من توش درس ميخواندم  انقدر شلوغ پلوغ نبود

به طرف دفتر مدير رفتيم دقيقا خانم كالين در دفتر بود داشت با   مدير حرف ميزد كه شگفت زده شد 

داد زد خانم مدير اين جك جوهانسون و تام اندرسون همون هايي كه در روزنامه روز جمعه پخش شدن

 خانم مدير باهامون  سلام كرد و دست داد گفت اينجا از مايشگاه است اينجا هم اتاق تدريس اين دو اتاق مربوط به شما هستن بچه ها كه از زنگ تفريح اومدن  مياناينجا تو اتاق تدريس 

اين هم كتاب و فصل هوا فضا يه نگاهي بهش  بندازين  جك و من از خانم مدير تشكر كرديم

 همان لحظه بچه ها امدن از ديدن ما بهت زده شدن  يكي از انها اومد 

گفت سلام من سارا هستم  دلم ميخواد با شما در ارتباط باشم راستشو بخواين من  يكم درس  هوا فضام 

بده ميخوام كمكم كنين جك ادرس كلبه رو بهش داد گفت هر وقت خواستي يه سر بزن

جك گفت اوف حسابي سرمون شلوغهههههه بعد تدريس به كلبه اومديم 

گاهي سارا پيشمون ميومد بهش كمك ميكرديم

جك كتاب هاي كمك درسي براش طراحي ميكرد

من بهش درس ميدادم  مدتي بود كه سارا ميامد پيشمان 

يه هفته بعد خانم كالين گفت اين سارا چند وقته خيلي درسش خوب شده 

جك گفت چند روز است كه ميايد پيش ما  ما با او كار  مي كنيم خانم كالين تشكر بسياري كرد 

و گفت چند وقت است درس هاي ستاره شناسي هوا فضا و غيره اش غير قابل قبوله اما از وقتي باهاش كار كردين فكر كردم تقلب ميكند براي همين سراغتان امدم 

جك گفت در مدرسه كانا هيچ كس  اين كار را نمي كند  خانم كالين گفت در هر حال ازتون متشكرم 

كارتون عالي بود جك تشكر كرد  من گفتم جك بايد يه مدت طولاني بريم ماه  شايد در كنارش سياره اي باشد ادامه در سري ١١ 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

دلارام خانمم❣دلارام خانمم❣
2 شهریور 99 3:03
رمان خودت خیلی خوبع مثلا!🙄
تو وبلاگ منم حرف مفت نزن
دخـــــــتـــــــღـــــری بـــــا مــــــஐـــو های لـــخـــت
پاسخ
دوست دارم به تو هیچ ربطی نداره با این اسمه مسخره ات 
 
دلارام خانمم❣دلارام خانمم❣
2 شهریور 99 20:04
اسم عمت مسخره ست دختره بی شعور😏😏😏😏
دخـــــــتـــــــღـــــری بـــــا مــــــஐـــو های لـــخـــت
پاسخ
بس كن  ديوووانه من عمه من عمه ندارم زايهههه
دلارام خانمم❣دلارام خانمم❣
2 شهریور 99 22:32
دهنتو ببند 
بی سواد
😏
دلارام خانمم❣دلارام خانمم❣
2 شهریور 99 22:37
نگاه دعوا رو خودت شروع کردی😠😠😠
تو وبلاگم اومدی فحش دادی 
برای چییی؟؟؟؟؟؟؟
الانم بهم فحش میدی 
من باهات دشمنی دارم؟؟
من اصلا نمیشناسمت 
توهین نکن 
من کاری نکردم باهات
به اسم مادربزرگمم
(دلارام) توهین کردی 


برای چی تو وبلاگم فحش دادی چون رمان نوشتم؟؟؟؟؟؟؟
 
دخـــــــتـــــــღـــــری بـــــا مــــــஐـــو های لـــخـــت
پاسخ
من دعوا رو تموم کردم و بعدش نظر مثبت دادم ببین اگه میبینی پس ببین
دلارام خانمم❣دلارام خانمم❣
2 شهریور 99 22:40
به بابام فحش بدی به خدای احد و واحد
واگذارت میکنم
دخـــــــتـــــــღـــــری بـــــا مــــــஐـــو های لـــخـــت
پاسخ
گفتم تموم کردم تو هم بس کن اطفا اصلا من معذرت میخوام