Panisaخود منPanisaخود من، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره
مادربزرگ خدا بيامرز مادرم در بهشتمادربزرگ خدا بيامرز مادرم در بهشت، تا این لحظه: 3 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
مامان مهنازمامان مهناز، تا این لحظه: 41 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
بابا مهديبابا مهدي، تا این لحظه: 41 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
شروع علاقه مندي به اشپزيشروع علاقه مندي به اشپزي، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
پدر بزرگ مادرم در بهـشتپدر بزرگ مادرم در بهـشت، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
شروع سنتورشروع سنتور، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره
شروع فلوتشروع فلوت، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
دوستی با هانیه و نازنیندوستی با هانیه و نازنین، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
رفتن به مدرسه ی جوانه هارفتن به مدرسه ی جوانه ها، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 3 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره
محرم سال٩٩محرم سال٩٩، تا این لحظه: 3 سال و 9 ماه سن داره
انتشارات داستان نوسيمانتشارات داستان نوسيم، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

دخـــــــتـــــــღـــــری بـــــا مــــــஐـــو های لـــخـــت

𖤛به وبلاگم خوش اومدی𖤛

سری۹

حالا با اومدنمون با زمین کلی خبر اوردیم قرار سد یه کتاب بنویسیم با موضوع علم فضا نوردی  جک می نویسه من میگم 

من تمام اتفاقات رو فعلا نوشتم یعنی جک نوشت در یک فصل من به جک گفتم جک میشه بخونی چی نوشتی جک شروع کرد فصل اول   کشفیات  با اتفاقاتی باورنکردنی بالاخره کسانی به نام های جک جوهانسون  و تام اندرسون  یا تام شـــگـــــ🌟ـــــفت انگـــيز توانستن سیاره ای جدید پیدا کنند 

انها از این سیاره به نکته ای کوچک دقت کردن و به ۲۵سیاره دیگر رسیدن که به جز ۵تای انها نمیشود سکونت کرد و همچینین غیر قابل تنفس است انها دقت کردند ودیدن که بالای سر هر سیاره یه دایره ی خاکستری است از این بابت فهمیدن که یه منظومه پیدا کردن  ان هم با نام منظومه ی خاکستری 

 باحال ترین قسمت اینجاست که در سیاره مغز علف های در میایند که در ساعاتی هستن و بعد از بین میروند البته موجودی است که از این علف تغذیه میکند و مخفیمیشود و  برای خودش  غذا و مواد مورد نیاز بر میدارد و عمچنین این سیاره با قدرت تخیل شما کار میکند اگر شما فکر کنید که در جایی که میخواید هستیم ظاهرمیشود برای همین مغز نام نام دارد  تمام من گفتم هی جک چرا از زبان خودمان نگفتی انطوری بهتر است اصلاحش کن  و حالا فصل اول کتاب علم فضا نوردی امادهاست هورااااااا 🥳🥳جک گفت بزن قدش🤚 تام  من گفتم جک حالا تو یه جلد طراحی کن  و بعدش بریم پیش گیلبرت جک گفت باشه 

Attachment.png

جک گفت تمام شد اینم طرح صفحه پشتش هم فقط  شعر باشه 

رفتیم پیش گیلبرت گیلبرت همه چی چاپ کرد

گیلبرت گفت به امید دیدار 

جک گفت حسابی گشنمه منم گفتم دقیقا منم گشنمه 

 رفتیم رستوران بابای جک اون اشپز خوبی است 

 اون ارزو داشت همه شغلشو ادامه بدن 

جک گفت من اصلا اشپزی دوست ندارم و پدرم با فضا نوردی کاملا 

مخالف بود تام 

ادامه در سری ۱۰دوستانعزیز خواهشمندم اگر  نظرات بد 

وزشتی دارید در اینجا نذاریددددد ممنون 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)